بازگشت به صفحه اول  
 
 

 مقاله ارائه شده آقای دکتر محسن قائم مقام به سمینار ۳ ژوئن (۱۴ خرداد) در لس آنجلس – آمریکا

 

بحث پیرامون نتایج انتخابات اخیر در ایران وآینده کشور

نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی وخبرگان امسال شکل تازه ای بخود گرفت که در آن اعتراض و مخالفت مردم ایران به حکومت ونظام آشکار بود تا حدی که آخوند جنتی که ریاست مجلس خبرگان را داشت انتخاب نشده بود. جنتی با نهایت وقاحت در سن نود سالگی آنهائیکه باو رآی نداده بودند را بی تعارف "بیشرف" خطاب کرد و خامنه ای هم که پشتیبانی هایش از گروه "اصولگرا" بجائی نرسیده بود الفاظی شبیه آن را هموار مردمی که به کاندیداهای "اصلاح طلب" رای داده بودند نمود. البته دشنام هائی که تنها لایق خودشان و همپالکیانشان بود. نتیجه انتخابات برخلاف انتظار به ضرر اصولگرایان و ولی فقیه شد چه در آن اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی از اصلاح طلبان یا افراد متمایل بایشان، طرفداران روحانی و منفردین بودند و از اصولگرایان اقلیتی برندگان انتخابات شدند. این نتایج در حالی بود که ماشین "انتخابات استصوابی" فقط در صد کمی ا ز"اصلاح طلبان" را مجاز در شرکت در انتخاب نموده بود. و مردم درعمل تنها بآنهائی رآی دادند که اصولگرایان و طرفداران ولی فقیه آنها را معرفی نکرده بودند. این اعتراض و مخالفت آشکار مردم به حکومت و ولی فقیه تازگی نداشت. مردم در انتخابات گذشته هم چنین کرده بودند، بطور نمونه در انتخابات ریاست جمهوری که خاتمی برنده شد ناطق نوری کاندیدای خامنه ای بود و یا در مورد دیگرمردم رآی نفر آخر را در انتخابات شورا به اکبر رفسنجانی دادند. او که دربرنامه خویش کسب ریاست مجلس را در سر میپروراند با خجالت نمایندگی را قبول نکرد.

 

این بار مردم درنتایج انتخابات شورا و خبرگان نقش عمده ای داشتند که حضور چشمگیرایشان درسیاست مملکتی بسیارقابل توجه بود. هرچند این حرکت درشکل یک مقاومت سرپوشیده مدنی صورت پذیرفت اما درعمل برای ابراز مخالفت با حاکمیت کارا بود. ولی از آنجا که درعمل تغییری در روال کارحاصل نشد بار دیگر به نا امیدی مردم ازاوضاع دامن زد. مردم با تجربه گذشته توان و تحمل یک مبارزه رویاروی با حکومت و پرداخت خسارت سنگین در این زمان را در خود نمی بینند ولی با شکیبائی همچنان در میدان مبارزه باقی مانده اند.

 

سازمان جبهه ملی ایران درانتخابات شرکت نکرد. ولی حق مردم برای شرکت درانتخابات حکومتی بعنوان یک راه مبارزاتی را محترم میشناسد. جبهه ملی بعنوان یک پایگاه مبارزاتی با سابقه مبارزاتی طولانی برای استقرارآزادی و دمکراسی درایران اعتراض خود به عدم وجود انتخابات آزاد و فضای آزاد انتخاباتی، عدم وجود آزادی بیان، ممنوع بودن فعالیت احزاب و گروههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وعدم امنیت فردی درجامعه را با صدای بلند اعلام نموده وهمواره پرچم آزادیخواهی و مبارزه را برافراشته نگاه داشته است. بااین ترتیب مبارزه درمیدان سیاست مملکت با شرکت هدفمند مردم درانتخابات حکومتی بی تردید یک مبارزه آرام و صلح آمیزعلنی و وسیع در برابرحکومت بود. حضورجبهه ملی ایران بعنوان یک پایگاه مصمم مبارزاتی و مورد اعتماد واحترام کامل مردم امروز بیش ازهمیشه مورد نیاز پیشبرد مبارزه است

 

تغیرات در بافت نظام

در کنار این تغییرات ما در این زمان شاهد دگرگونی های دیگری در بافت نظام می باشیم. قطبی شدن آشکار و بسیار بیش از گذشته ی سردمداران با یکدیگر صحنه جدیدی را در رویاروئی اصولگرایان و "اصلاح طلبان" و سایر صاحب منصبانی از نظام مانند حسن روحانی رئیس جمهوری که نام های دیگری برای طرفداران مبارزات انتخاباتی خود انتخاب کرده اند، بوجود آورده است. در این زمان مردم و جهانیان همگی شاهد سیر نزولی نظام می باشند. مشاهده آثار زوال نظام حکومتیان را سخت به تکاپو واداشته است. نمایش برنامه های مبارزه با فساد مالی و اقتصادی هر روز شکل تازه ای بخود میگیرد و احیانآ افرادی در برنامه فساد نامبرده میشوند و یا فردی بزندان میافتد ولی شاه دزدها بویژه در سپاه پاسداران به کمک ولی فقیه دست نخورده باقی میمانند. این نمایشات مبتذل یاد آور تآترهای مسخره "ازکجا آورده ای" و بگیر و به بندهای پولدارها در زمان شاه است که انجام آن در یک نظام دیکتاتوری فاسد هرگز بجائی نمیرسد. حسن نیت اقلیتی در راه مبارزه با فساد نه تنها ناچیز است بلکه خود ایشان هم به بی نتیجه گی امرواقف اند.

 

اشکال کار در این است که تفنگ بدست های نظام یعنی "سپاه پاسداران" عامل اصلی فساد هستند. آنهائیکه با قرار داد هسته ای مخالف بودند و هستند. چون باز شدن رابطه اقتصادی با غرب دست و بال فساد مالی و اقتصادی "سپاه" را می بندد. "سپاه" با ورود سرمایه گزاران خارجی مخالف است چون حقه بازی ها و سرهم بندی های ایشان در تحویل مایحتاج جامعه رو میشود، مشت فاسد و دزد ایشان بازمیشود. یکی از سرداران ایشان اخیرآ علنآ خطاب به روحانی رئیس جمهور کلمات رکیکی ادا کرد که حتی برخی سپاهیان حاضر در محل را هم ناراحت کرد و نشاندهنده ضعف ایشان است. این دشنامها از سری زبان "میدان تره بار" ی که پایگاه نخستین شروع سرباز گیری سپاه پاسداران بود سر چشمه پیدا کرده است، در پاسخ آن بود که حسن روحانی جواب بیهوده گوئیهای خامنه ای از جمله آنکه نباید گذاشت زبان انگلیسی شیوع پیدا کند و مهملاتی دیگر از این ردیف او را داده بود.

 

این درگیری ها زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی نیز بین این دو جناح صورت گرفت و آخر کار خاتمی با اعلام اینکه او تنها " تدارکاتچی" امور بوده است کناررفت و اصول گرایان که همه کارها در دست ایشان بود با تقلب ریاست جمهوری را به احمدی نژاد واگذار کردند که شاهد فساد مالی بی حد زمان او بودیم. خاتمی که بیست میلیون مردم را در پشت خود داشت و روحانی که عملآ با رآی مردم در میان خودی های رژیم انتخاب شد، زورشان به سپاه پاسداران که پشتیبانی کامل خامنه ای راهمراه دارد نرسید و نمیرسد. چه خاتمی و روحانی هرگز نخواستند و نمیخواهند در این مبارزه ی میان جناح ها از قدرت مردم استفاده نمایند. آنها میترسند که بمیدان آمدن واقعی مردم سبب از هم پاشیدگی نظام شود.

 

در یک نگرش تاریخی ملاحظه میکنیم که نظام دیکتاتوری مذهبی و "جمهوری" اسلامی در این ۳۷ سال مراحل زیادی را پشت سر گذاشته است، در حالیکه همواره مذهبی و دیکتاتوری باقی مانده است. شروع نظام بادروغ یا قول و وعده های تو خالی و گول زننده یک رهبر روحانی آغاز شد که گفت در نظام اسلامی همه گروهها با هر عقیده ای آزاد خواهند بود چون اسلام از همه برتر است و آنها در مقابله بجائی نمیرسند. و وقتی بعدها از اوسؤال کردند که چطور یک رهبر روحانی دروغ میگوید، گفت جنگ بود و در جنگ "خدعه " جایز است. این رهبر روحانی تفاوتی میان "قول" به مردم با "خدعه در جنگ" نمی گذاشت. "خدعه" برای ایشان همواره جایز بود چه به مردم، چه به حکومتی که با او در جنگ و جدال بود. لذا پایه این نظام "اسلامی" با "خدعه" رهبری و پایه گزار نظام و گول زدن مردم بنا نهاده شد. و انقلابی که مردم بخاطر آن بصحنه آمدند و آزادی و استقراردمکراسی سرلوحه آن بود با فریب رهبری به استبداد دیگری انجامید.

 

نظام پس از مرگ خمینی و رشد رادیکالسیم کور مذهبی در دنیای اسلام

دولتهای پس از مرگ خمینی با مردمی روبرو شدند که مشت نظام و سردمدارانش بتدریج برایشان باز شده بود. نظام و حکومت، روز بروز بی اعتبارتر از روز پیش می گردید. مردم جوانانشان را در جنگی از دست میدادند که بدلیل بیخردی و خود بزرگ بینی یک مرد بی سواد سیاسی بهانه آغاز آن بدست دشمن داده شد. مرد بیخردی که تنها باعتماد آنکه میتوان با استراتژی صدراسلام که با شمشیر حکومتشان را گسترده کردند، ایشان هم در این دوران میتواند همه مسلمانان را به حرکت درآورد و دنیا را تحت تسلط اسلام قرار دهد. خود بزرگ بینی تاحدی که کتبآ از گورباچف دعوت باسلام کرد! و سپس ماجرای گروگانگیری امریکائی ها در سفارت آمریکا در تهران، نهایت بی اطلاعی سیاسی و بیخردی او بود. نتبجه ابن استراتژی بیخرادانه انزوای سیاسی و از دست دادن ذخانر مالی کشور و تحمیل جنگ به ایران شد. و اینگونه تصمیمات و استراتژی های بیخردانه رادیکال شدن گروههای مسلمان در کشورهای مختلف را در دنبال خود داشت. چه صدای آمرانه از سوی یک رهبردینی کشوری بزرگ مانند ایران، ازطریق فرستنده های نیرومند رادیوئی و تلویزیونی آن خطاب به مسلمانان را می شنیدند. و با دسترسی به دلارهای فراوان نفت ایران، این حرکت را به جنگهای مقدس تبدیل نمودند. تا بخیال خود سرزمنیهای اشغالی چه سیاسی و چه فرهنگی را از دنیای غرب باز پس گیرند. واستراتژی این جنگهای مقدس، شکل تروریستی همراه شعارهای بدوی صدراسلام را پیدا نمود وسبب پیدایش و رشد قارچی رادیکالیسم کوراسلامی در جهان گردید. و پیدایش حکومت اسلامی و دسته های بی اعتنا به حقوق بشر همراه با اعمالی جنایتکارانه را بدنبال داشت. آنچه خمینی در کتاب حکومت اسلامی اش که درنقل به معنی میگفت "ما چه چیزمان از هارون الرشید کمتر است" را رادیکالهای "سنی" نه رافضی و شیعه پیش گرفتند. آقای خمینی پنج هزار نفر را بالای دار میفرستاد و ایشان بسنت صدر اسلام سر می بریدند و خلیفه اسلامی را هم معین کردند. در نظامی که خمینی برپا داشته بود در زندانهای رژیم بکارت دختران مبارز را قبل از اعدام با تجاوزجنایتکارانه زایل میکردند. امروزه "دولت اسلامی" (داعش) اصیل تر از خمینی برسم دوران برده داری دختران و زنان شکست خوردگان را مانند جنگهای صدر اسلام به بردگی یعنی به تملک خود میگیرد و آنها را درسیستم کامپیوتری خود برای فروش عرضه میکند.

 

در این گیرودار سعودی های وهابی در پنهان از دار و دسته حکومت اسلامی پشتیبانی مالی میکنند و جمهوری اسلامی مملکت را یه باتلاق جنگهای کشورهای مجاورش میکشاند تا مردم را در سکوت و اجبارآ پشتیبانی از یک جنگ بی درو پیکربکشاند وغرب را بزعم خود مرعوب توطئه چینی های خود در منطقه نماید. ازطرفی دیگرمشاهده میکنیم که در جدال میان قدرت های "اسلامی" از دولت اسلامی داعش وگروههای نظیر گرفته تا سعودی ها، جمهوری اسلامی و هزاران صدای مسلمانی از اینجا و آنجا هر کدام قرآن و اسلام را به شکلی تفسیر و تعبیر میکندو عمل کردشان شکل متفاوتی بخود میگیرد. و این بهترین دلیل است که حکومتهای دینی و مذهبی حتی روی اصول دینی و مذهبی هم نمیتوانند توافق داشته باشند، چه هر که زورش بیشتر شود قانون "دینی ومذهبی" خود را باجرامیگذارد.

 

سیر نزولی نظام و نقش سپاه پاسداران

امروزه شکست استراتژی "زور" به مردم و آشفتگی اوضاع و فساد مالی و اقتصادی بی انتها سبب شده است که بخش بزرگی از سردمداران نظام متوجه سیرنزولی اقتصادی و اجتماعی مملکت شوند و بی اعتباری نظام "اسلامی" و "جمهوری" ایشان در نزد مردم بیش از پیش آشکار گردد. و برخی از ایشان بفکر علاج افتاده اند. در این دوران مانع اصلی و سد تغییر هرگونه سیاستی در اصلاح اوضاع، اگر در این آشفته بازاری که ساخته اند امکان پذیر باشد، "سپاه پاسداران" است که همه ثروت مردم و مملکت را ابواب جمعی خود نموده است. هر اصلاح و تغییری در هر سیاست مملکتی میتواند زیانی به منافع "سپاه پاسداران" باشد. رئیس جمهور مملکت اعلام میکند که هشت بلیون دلار را فلان سردار در دور زدن های منافع نفت در دوران "تحریمها" بحساب خود در بانکی دربرزیل ریخته است ولی جرآت هیچ اقدامی در دنبال کردن جدی کار را ندارد. این بلیون بلیون دلارها بحساب های شخصی رفته بسیارند و تنها بابک زنجانی جوان سی ساله، عامل سپاه پاسداران و یا محمد رضوی جوان سی ساله، دادماد حسین شریعتمداری نماینده خامنه ای در روزنامه کیهان و یکی دوتای دیگر رو شده است. اخیرآ تلویزیون خبری سی ان ان لیست دخائر بلیون دلاری سردمداران رژیم از جمله رئیس قوه قضادیه و رئیس مجلس، برادران لاریجانی ، مجتبی خامنه ای و بسیاری دیگردر بانک های خارج از کشور را انتشار داد.

 

مسآله اتمی و تحریمهای ناشی از آن بشکلی پایان گرفته است ولی سرداران سپاه حل مسائل بین المللی را در تضاد با منافع اقتصادی خود می بینند و حضور شرکتهای غربی در سرمایه گذاری در ایران درب حیف و میل های کلان و بی حساب و کتاب ایشان را می بندد. ولی فقیه هم طرف ایشان را گرفته و علیه غرب و گسترش زبان انگلیسی داد سخن میدهد. تا کی این جنگها ادامه پیدا کند و سرانجام چه باشد روشن نیست. ولی هر دو گروه با تمام قوا دنبال حفظ تمام عیار نظام اسلامی با حضور ولایت فقیه و حکومت خودی ها هستند.

 

سپاه پاسداران با پشتیبانی ولی فقیه که همگی درغارت ثروت ملی در یک صف قرار گرفته اند برای حفظ نظام و منافع مالی خویش با آتش بازی میکنند. ازاین شکل، به هوا فرستادن موشک های دور پرواز است که به ژست های نظامی صدام حسین در برابر غرب میماند وعاقبتی بهتر از آن نخواهد داشت.

 

شرکت دادن سربازان ایرانی و افغانی در جبهه های جنگهای آشفته وبی پایان کشورهای عربی و پشتیبانی از دیکتاتورها یا گروهها یا بخش های شیعه نشین منطقه وارد نمودن ایران به جنگ بی پایانی است که بجز ناکامی و بهدردادن جان مردم و ثروت مملکت ثمری نخواهد داشت. ولی فقیه و سپاه پاسداران تصور میکنند با حضور نظامی خود در این منطقه پرآشوب میتوانند غرب را مرعوب و مجبورنمایند تا قدرت ایشان را برسمیت بشناسد و بتوانند به روند غیر مسؤل و غارتگرانه خود در کشور ادامه دهند.

قسم خوردگان به حفظ نظام

این نظام مذهبی و استبدادی همراه ولی فقیه آن، قسم خوردگان به نگهداری و حفظ ثبات نظام کم نیستند. بخش عمده ایشانرا سپاه پاسداران تشکیل میدهد. چرا که نظام مایه حیات و منبع اصلی درآمد ایشان بشمار میرود. بدنبال ایشان آخوند ها و صاحبان منصب در رژیم هستند که بدون وجود این نظام جائی برای حضور ایشان در صحنه باقی نمی ماند و برای بخش اکثریت باز منبع درآمد و ثروت ایشان است. و بخش آخر معتقدین به سیاسی بودن دین و حضور سیاست در دین هستند که تصور میکنند با مبارزه مداوم و امر بمعروف و نهی از منکر میتوان نظام را آنطور که ایشان میخواهند حکومت عدل حضرت علی ساخت. و کور کورانه برای رسیدن به بهشت موعود در حرکت اند و هرگز نمیخواهند صحبتی از تغییر رژیم بمیان آید. دایره آزادیخواهی ایشان در این محدود میشود که آزادی "خودی ها" وجود داشته باشد، دگراندیشان هم حق حیات داشته باشند، ولی وسعت آزادی های سیاسی و اجتماعی در جامعه درذهن ایشان روشن نیست.

 

و باز معین نکرده اند که برچه مبنائی، در دوران خاتمی که بیش از زمانهای دیگر سر کار بودند و قدرت داشتند نام مصدق و جبهه ملی را نه بزبان آوردند نه پیش کشیدند؟ با صحبت "جامعه مدنی" آغاز کار کردند که به "جامعه اسلامی" منتهی شد و دمکراسی غربی را منع کردند. حقیقت این بود که ایشان حق و حقوقی برای دگراندیشان قائل نیستند و تنها "نظام مقدس اسلامی" برایشان معنی و مفهوم دارد. لذا بی اعتنائی به مصدق و جبهه ملی نیز از این خود بزرگ بینی سرچشمه میگیرد .

 

حقوق زنان و "اصلاح طلبان" معتقد به حفظ نظام

"اصلاح طلبان" معتقد به حفظ نظام در موضوع زنان که نیمی از جامعه را نظام بنام دین به بند کشیده است حرف مشخصی نزدند. اینجا و آنجا یکی دو تای ایشان حجاب اجباری را منع کردند ولی مشخص نکردند که تا چه حد دنبال "مذهبی" کردن لباس" خانمها هستند؟ حتی آن چند نفر که جرآت مخالفت با حجاب اجباری را پیدا کردند، نگفتند که منظورشان ازبرداشتن "حجاب اجباری" تنها چادر است یا پوشش زنان بطورکلی را در بر میگیرد. بطور مثال آیا پیراهن زنان میتواند کمی بالای زانو باشد؟ یا هنوز غربی و هوس انگیز است. یک بند انگشت، دو بند انگشت؟ یقه ییراهن چطور؟ آستین ها تا کجا میتواند باشد؟ آستین کوتاه برای خانمها جائی درجامعه ایشان دارد؟ حدود آزادی لباس خانمها معین نشده است. اکثریت اصلاح طلبان که علیه حجاب اجباری هم سخنی نگفته اند هنوز برای لباس خانمها جا برای تعین تکلیف بایشانرا گذاشته اند. اینگونه اصلاح طلبان هنوز به زنان ایران برای حفظ عفت اجتماعی اعتمادی نشان نمیدهند. به مادران و خواهران خود اعتمادی ندارند. آخوندی فکر میکنند واعتراضی به حجاب اجباری نشان نمیدهند. اصلاح طلبان حرف هائی که مجازاتش بسیار بیشتر از اینها است رادر این دوران گفته اند، علیه ولایت فقیه صحبت کرده اند. شدید ترین شکنجه ها را با اینگونه اظهار نظر ها و پابرجا بودن به اعتقادات خویش برای خود خریده اند ولی در مورد زنان تنها حکم "پوشش اسلامی" را قبول دارند، بهمین دلیل ساکت مانده اند. یا کلی گوئی میکنند و در ذهن خود حقی برای زنان قائل نیستند. ایشان از آنجا که خودشان آخوندی فکر میکنند، آخوند های "متجدد"، هنوز زنان را در تملک خود میدانند. معنی عفت و حرمت در جامعه را نمیدانند واعتماد به زنان جامعه معنی ای برایشان ندارد. سکوت ایشان و عدم اعتراض روشن و کامل ایشان به اسارت زنان در نظام اسلامی بی تفاوتی ایشان بآزادی زنان در جامعه را نشان میدهد.

 

آزادی همراه حفظ نظام

آنهائیکه برحسب عقیده و نه بر مبنای استفاده های اقتصادی و منصبی پشتیبان جمهوری اسلامی میباشند، تصورمیکنند که با تمام گرفتاری های رژیم "اسلامی" با "آزادی"، باز میتوان در این نظام مردم بشکلی از آزادی برخوردار باشند. هرچند هنوز روشن نیست که "آزادی" در ذهن مذهبی و سنتی ایشان چه معنی ای دارد.

 

همین گروه حضور سپاه پاسداران و غارتگران دیگر مردم را ساخته ونتیجه طبیعی همین رژیم دیکتاتوری با ولی فقیه آن نمی بینند. دنیا را با عینک باور های سنتی مذهبی نظاره میکنند و می پندارند همه اصول و باورهای دینی درست و امروزی است و قابل استفاده در دنیای امروزاست و تنها معاندین آنرا انکار میکنند! یاآنکه هرگروه فکری ایشان، تغییراتی جدیدی را در انجام دستورات دینی برای مدرن کردن آن توصیه میکند که با گروه دیگر متقاوت است. که خود اشکال اصلی در سیاسی کردن دین و سیاست را با دین درآمیختن است.

 

و درادامه این صحبت "اصلاح طلبانی" که اصولآ به دین و مذهب و "اسلامی" بودن یا شدن اعتقادی ندارند و تنها "تاکتیکی" دنبال دسته مذهبی ها سینه میزنند، بخصوص در خارج ازکشور کم نیستند و متآسفانه سالهای اول انقلاب و دنبال کردن فاجعه بار این تاکتیکهای رنگ باخته فراموششان شده است.

 

نقش ما در این نزاع های جناحی و آتش آزادیخواهی در سینه های مردم

اینکه در این بازی و دعوای بین دو جناح جمهری اسلامی ما چه نقشی داشته باشیم امروز مهمترین موضوع برای چگونگی پیشبرد مبارزات ملی ماست.

 

آزادی و دمکراسی تنها کلید سازندگی با معنی در کشور و راهی به ایجاد رفاه در جامعه می باشد. در سایه آزادی است که مردمان فرصت زندگی آرام و بدون توحشی را خواهند داشت. زندگی درپرتو قوانینی که ناشی از اراده ایشان باشد نه دستورات مکتبی و مذهبی و یا برداشت از افکار این و آن "رهبر" اجتماعی و یا مذهبی. زمانیکه مردم بتوانند در جامعه ای با صلح و صفا در کنار یکدیگر زندگی نمایند و در ساختن کشور با یکدیگر شرکت فعال داشته باشند، تا بتوانند افکار خود را عرضه کنند و از قوانین مدون و غیر مدون مشروطه و آنچه در آینده اراده نمایند، در تشکیل احزاب و جمعیت های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بهره مند شوند و ثروت های مملکت را از چنگ غارتگران بیرون بیاورند و در خدمت رفاه و آسایش مردم قرار دهند. بهترین راه برای ما راهی است که در آن بتوانیم آزادی و دمکراسی در مملکت را برقرار نمائیم.

 

با این ترتیب اگر خواهان آزادی و دمکراسی در مملکت باشیم جائی برای سازش با طرفداران نظام بهر صورت و شکل آن برایمان باقی نمی ماند. چه با شاخه های گونا گون ایشان، چه با آنها که بخشی از کار را در دست دارند و با غارتگران دست خالی به نزاع پرداخته اند و به تصور خود میتوانند در سایه این نظام استبدادی صلح و صفا و زندگی سالم را در مملکت بر قرار نمایند. بنظرشان میرسد که میتوانند با نصیحت غارتگران را به خط راست بیاورند. آقای روحانی بروشنی و صراحت میگوید که طرفدار ولی فقیه و ولایت فقیه است و انتظار دارد کارها با نصایح او سر و سامان پیدا کنند واصلاح شوند.

 

اینکه مردم در یک انتخابات درون خودی ها شرکت میکنند تا نظر مخالف خود به حکومت را از رآی ندادن به حکومتی ها نشان دهند، حکایت از تفوق مردم در عرصه مبارزه دارد. مردم سالها ست که دانسته اند که باید گام به گام و مسالمت آمیز به پیش رفت که به معنی تسلیم در برابر دیکتاتورها یا به نوعی قبول ایشان نمی باشد واینکه "انقلاب" مسلحانه که دیکتاتوری دیگری را همراه خود بمردم تحمیل میکند به دوران ناآگاهی گذشته تعلق دارد.

 

ما باید آماده باشیم و بسهم خود مردم را از نظر ذهنی آماده نگهداریم تا اگرفرصتی برای ایجاد زندگی در فضای آزاد پیدا شود آنرا استقبال کنیم وهرگزگول سراب هائی که برای مردم ساخته اند و میسازند را نخوریم. باید یاد آورشد که در تاریخ همه کشورها و ملت ها، زمانهای که مردمشان را فریب داده اند بسیار یافت میشود. و زمان زیادی از فریب بزرگ مردم ایران به بهشت موعود و رفاه ملی نمیگذرد و سراب هائی که بمردم نشان دادند در ذهن همه باقی است.

 

صحبت من این است که فریب عملی بودن "اصلاحات" در این نظام دیکتاتوری مذهبی را نخوریم. بهیچ کدام از سردمداران این نظام با هررنگ و بو اعتماد نکنیم. اگر حرکتی مانند جنبش سبز سال ۸۸ پیش آمد از آن استقبال کنیم و زمانیکه حرکت پا گرفت خود بخود سراب های "دوران طلائی خمینی" جای خود را به ادامه مبارزه برای برقراری آزادی در مملکت میدهد، چون آتش آزادیخواهی و فکر دمکراسی در ذهن و سینه جوانان مبارز حرکت را بآن سو میکشاند. البته باید پذیرفت که افراد میتوانند طرز تفکراشان تغییر نماید و در کوران یک حرکت آزایخواهی بآزادیخواهان به پیوندند، تاریخ شاهد بسیاری از ایشان بوده است. و مهر باطل به هیچ فردی تنها بدلیل آنکه زمانی نادرست فکر میکرده و با مستبدین هم مشرب بوده و امروز بآزادیخواهان پیوسته است را نمیزنیم.

 

تاکتیک های مردم در این زمان با شرکت هدفمند در انتخابات وقتی دست و پایشان را بسته اند و چاره دیگری در پیش ندارند مغتنم است. ولی اطمینان داریم که آتش آزادیخواهی و دمکراسی همچنان در سینه ها زنده خواهد ماند و ما را به پیروزی نهایی خواهد رساند.

 

محسن قائم مقام – نیویورک

سوم ماه ژوئن ۲۰۱۶

از: ایران امروز

 

 

 
بازگشت به صفحه اول  
 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران